چالشهای یک فیلم برای چهرهپردازی عابدزاده و قایقران
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۱۵۱۳۷
طراح چهرهپردازی فیلم «پرویزخان» با اشاره به اینکه ۲۰۰ بازیگر برای این فیلم براساس ویژگیهای ظاهری مردم در دهه ۶۰ گریم شدند، نکاتی را درباره انتخاب بازیگر چند نقش خاص از جمله سیروس قایقران و احمدرضا عابدزاده و نیز گریم سعید پورصمیمی بیان کرد.
فیلم سینمایی «پرویزخان» که داستان آن به ماجراهایی از تیم ملی فوتبال ایران در دهه شصت مربوط میشود، تصویری از جامعه همان دوران را روایت میکند و بخش قابل توجهی از این تصویر مدیون طراحی صحنه، لباس و نیز طراحی چهره است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این فیلم که شخصیت اصلی آن مرحوم پرویز دهداری است، تعدادی از فوتبالیستهای مطرح نسل قبلی فوتبال ایران نقش دارند که باورپذیر بودن چهره جوانی آنها یکی از چالشهای جدی فیلم میتوانست باشد.
امید گلزاده - طراح گریم فیلم «پرویزخان» - سختیهایی را که در این زمینه داشته با ایسنا در میان گذاشته است.
او ابتدا برای چگونگی حضورش در این پروژه سینمایی که اولین تجربه فیلم سینمایی کارگردانش هم بوده و نیز میزان شناختش از مرحوم دهداری توضیح داد: پروژه «پرویزخان» توسط عطا پناهی، تهیهکننده فیلم پیشنهاد شد. ما در سریال «مستوران» یک تجربه خوب همکاری داشتیم و در حال حاضر نیز از این اتفاق بسیار خرسند هستم.
وی افزود: اگرچه فیلم فوتبالی بود ولی به طوری کلی اهل فوتبال نیستم. از کودکی به شدت به دوچرخه سواری علاقهمند بودم و در یک مقطع هم عضو تیم ملی بودم؛ اما اطلاعات فوتبالی من به شدت کم است. زمانی که فیلمنامه را خواندم و بعد از تحقیقی که درباره مرحوم پرویز دهداری انجام دادم تازه متوجه شدم ما چه انسانهای والا و بزرگی را در فوتبال و مملکتمان داریم و داشتهایم و برخی از آنها را از دست دادهایم. همچنین متوجه شدم این فیلمنامه بسیار جای کار دارد و میتوان با انرژی برای آن زمان گذاشت. در نهایت با مشورتهای علی ثقفی که به نظرم بسیار با تجربه بود، طوری که به نظر میرسید با یک دانش و نگاهی خاص سراغ «پرویزخان» رفته، راهنماییهای خوبی گرفتم.
او گفت: علاوهبر اینها مستندهای قابل قبولی نیز به من ارائه شد و در نهایت توانستم خودم را به چیزی نزدیک کنم که کاملا از شخص خودم دور بود. «پرویزخان» برای من یک اتفاق بکر و ویژه بود.
گلزاده درباره نوع طراحی گریم برای نزدیک شدن چهره بازیگران به دهه ۶۰ که چندان هم ویژگیهای پوشش و ظاهری آن مقطع از ذهنها دور نشده است، بیان کرد: در سالی که ما در آن زندگی میکنیم، مد و ظاهر فیزیکی جوانهای امروز با دهه ۶۰ بسیار متفاوت است. من هم متولد دهه ۶۰ هستم و کودکی من نیز در آن دوره گذشته است. برادر بزرگتر دارم و عکسهای خانوادگی نیز موجود است. تمام این موارد باعث شده تا من آن دوران و فضا را حس کرده باشم. در حال حاضر ما خیلی از فضای دهه ۶۰ دور هستیم و باید میتوانستیم بازیگرها را به حال و هوا و فضای آن دهه ببریم که کار سادهای نبود. در نهایت با همراهی و همفکری بچههای گروه کارگردانی در انتخاب بازیگر تلاش شد تا کسانی انتخاب شوند که بتوانند آن شرایط را فراهم و همراهی کنند تا به دهه ۶۰ نزدیک شوند.
وی ادامه داد: زمان زیادی صرف انتخاب بازیگرها شد. البته در مورد برخی بازیگرهایی که انتخاب میشدند حس میکردم گزینههای مناسبی نیستند. در نهایت پیشنهاد دادم تا در انتخاب و معرفی بازیگرها من هم پیشنهاداتم را ارائه دهم. برخی بازیگرها را مانند ابوالفضل موسوی که در نقش احمدرضا عابدزاده بازی کرد، من به پروژه معرفی کردم. انتخاب سیروس قایقران هم که توسط علی ثقفی پیشنهاد شد خیلی خوب بود. زمان انتخاب بازیگرها از علی ثقفی پرسیده بودم ملاک او برای انتخاب بازیگرها چیست که گفت، یک جا بازیگریِ فرد مهم است، یک جا فوتبال بازی کردن او، یک جا هم ظاهر بازیگر دارای اهمیت است.
این طراح گریم درباره روزبه رئوفی به عنوان یک نمونه از بازیگران این فیلم و اینکه چطور شبیه مرحوم قایقران شد، گفت: او هیچ شباهتی با سیروس قایقران نداشت ولی علی ثقفی اصرار داشت تا در نقش سیروس قایقران حضور داشته باشد. به دلیل خواسته کارگردان من هم پذیرفتم و تلاش کردیم او را به سیروس قایقران نزدیک کنیم. یادم است یک روز که جلسه تست گریم سیروس قایقران بود، تازه رسول کربکندی پیشکسوت فوتبال کشورمان از اصفهان به دفتر رسیده بود. به محض آنکه با سیروس قایقرانِ گریم شده مواجه شد بدون سلام و علیک گفت سیروس قایقران است؟ در همان لحظه بود که احساس کردم کارم را درست انجام دادهام. در کل برای من کاراکتر سیروس قایقران بسیار مهم بود چون آنچه متوجه شدم این بود که ایشان برای انزلیچیها یک اسطوره است. برای همین حساسیت داشتم که اتفاق درستی بیافتد تا برای ساکنان شهر انزلی نیز قابل پذیرش باشد و خوشبختانه این اتفاق افتاد.
وی درباره بازیگر نقش عابدزاده و اینکه چطور با وجود فیزیک متفاوت ابوالفضل موسوی بنا به گفته کارگردان، این تصور وجود داشت که میتواند مناسب نقش دروازهبان سابق تیم ملی باشد نیز بیان کرد: من ابوالفضل را به عنوان دستیار کارگردان از سریال «مستوران» میشناختم. بسیار پیش میآمد با هم صحبت میکردیم. او را دوست داشتم و با هم معاشرت میکردیم، تا اینکه پروژه «پرویز خان» پیش آمد و فکرم مشغول بود که در میان اطرافیان بگردم ببینم چه کسی میتواند شبیه به عابدزاده باشد. چون ابتدا بازیگری برای بازی در نقش عابدزاده معرفی شده بود که ربطی به او نداشت. تا اینکه ابوالفضل به خاطر من آمد. ماجرا را به همکارانمان در سریال «مستوران» گفتم و آنها معتقد بودند ابوالفضل اندام درشتی دارد. اما من گفتم یک فرصت بدهید با او صحبت کنیم. وقتی تلفنی به او گفتم انگیزهای برایش ایجاد شد و با ذوق و شوق بسیار آمد و بعد از گپ و انجام تست بازیگری در نهایت حدود سه ماه و نیم زمان داشتیم. من در این مدت روند کاهشی وزن او را میدیدم و وقتی حالش را میپرسیدم میگفت با مراقبت و کنترل در حال وزن کم کردن است. البته تفاوتی که وجود داشت قد ابوالفضل در مقایسه با احمدرضا عابدزاده بود. با این وجود فکر میکنم این موضوع در فیلمبرداری حس نشد و نتیجه قابل قبولی به دست آمد.
گلزاده درباره سختیهای گریم در فیلمی که بازیگران زیادی دارد، نیز گفت: به دلیل همین پر بازیگر بودن فیلم، کار بسیار سخت و ویژهای بود. جا دارد از دستیارانم تشکر کنم که با جان و دل زحمت کشیدند. چهار نفر از دستیارانم به بهترین شکل ممکن در بخش اجرا کار کردند که از آنها ممنونم. در مجموع برای این فیلم سینمایی ۲۰۰ بازیگر گریم شد. منظور از گریم فقط اصطلاحا فوم زدن نیست. گروه چهرهپردازی ۲۰۰ نفر را برای دهه ۶۰ گریم کرد. بازیگر ایرانی، ژاپنی، عرب و... گریم شدند. تمام کاراکترها ساخته شدند و مقابل دوربین قرار گرفتند. بارها و بارها برخی بازیگرها باید سه ساعت زیر گریم میماندند و یکسری هم نیاز به گریم در مدت زمان یک ساعت داشتند. اما حداقل زمانی که لازم بود برای هر بازیگر صرف شود ۴۵ دقیقه بود که ۱۲ بازیکن باید مقابل دوربین میرفتند یک صبح تا ظهر طول میکشید هنوز مقابل دوربین نرفتند زمان ناهار میشد و باز روتوش بعد از ناهار. استراحت در آن زمان معنا نداشت.
وی در پاسخ به اینکه چند بار در بخش گریم اتد زده شد تا سعید پروصمیمی هر چه بیشتر به پرویز دهداری شبیه شود، گفت: یکی از ویژهترین اتفاقات دوره کاری من همکاری با سعید پورصمیمی بود. ایشان مرد بزرگ سینمای ایران است و بسیار محترم و با انگیزه. من در این سن ندیدم کسی تا این حد با انگیزه، حال خوب و مصمم بیاید و با احترام کارش را انجام دهد. چنین ویژگیهایی قابل ستایش است. هر روز معاشرت با ایشان برای من یک درس بود. البته روزی که متوجه شدم قرار است برای نقش پرویز دهداری، سعید پورصمیمی حضور پیدا کند کمی نگران شدم. خودم همایون ارشادی را پیشنهاد داده بودم که شباهت بسیاری به پرویز دهداری دارد. در این زمینه علی ثقفی نگرانیهای ویژه خودش را داشت که در جایگاه ایشان درست و به جا بود و گفت میخواهد این نقش را سعید پورصمیمی بازی کند و من هم نظر کارگردان را پذیرفتم تا اینکه در نخستین جلسه با سعید پورصمیمی از من هم خواسته شد تا در دفتر حضور داشته باشم. ایشان را دیدم کمی نگران شدم و با خودم گفتم پرویز دهداری محکمتر و سن و سالش کمتر بوده؛ اما کارگردان گفت که نگران نباشم. من هم به بازیگری سعید پورصمیمی ایمان داشتم که از پس هر نقشی برخواهد آمد و نگرانیام بیشتر در بخش ظاهری کار بود. با این وجود تست گریم که انجام شد یک اتفاق ویژه رخ داد و من سبیل ایشان را بعد از ۳۸ سال زدم. ایشان به من گفته بود سال ۱۳۶۴ آخرین باری بوده که سبیلش را زده بود. گریم ایشان را بسیار دوست داشتم چون وقتی گریم میشد و لباس میپوشید به معنای واقعی پرویز دهداری بود. او در جایگاه پرویز دهداری خیلی مصمم بود و خوشحالم از اینکه با نسلی همچون سعید پورصمیمی کار کردهام و این اتفاق و همکاری برای من بسیار بزرگ و مهم بود.
او درباره جایزه نگرفتن پورصمیمی در جشنواره فجر نیز گفت: آرزوی قلبی من آرامش است و همیشه دعا میکنم آدمهای به حق، به جا و با نگاه درست انتخاب شوند و اگر قرار باشد از کسی تقدیر شود درست تقدیر شود. ای کاش امسال یک جایگاه ویژه برای سعید پورصمیمی بعد از یک عمر فعالیت هنری درخور ایشان در جشنواره فجر در نظر گرفته میشد. این اتفاق باید رخ میداد و تمام عوامل فیلم میگفتند که جایزه بهترین بازیگر مرد باید برای سعید پورصمیمی میشد. متاسفم در این مورد ایشان را ندیدند.
فیلم «پرویزخان» که محصول سازمان اوج است، به عنوان یکی از هفت فیلم نوروزی در سینماها در حال اکران است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: فیلم سینمایی پرویز خان سی ویکمین نمایشگاه قرآن کریم موزه ملی ایران باستان شناسي نوروز ۱۴۰۳ سعید پورصمیمی سیروس قایقران انتخاب بازیگر پرویز دهداری متوجه شدم علی ثقفی گریم شد برای من دهه ۶۰
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۱۵۱۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کریدور عراق-اردوغان- اروپا / چالشهای فنی و زیرساختی
علی آهنگر- روزنامه اعتماد-وقتی در ۱۹ شهریور ۱۴۰۲ بایدن در دهلینو توافق بر سر کریدور عرب-مد را اعلام کرد، تنها صدای مخالف رجب طیب اردوغان بود. بیست کشور ثروتمند جهان که عنوان جی۲۰ را با خود یدک میکشند، دو روز شهریور گذشته را در دهلینو به سر بردند. جهان و آنچه در او هست در این دو روز چشم به خیابانهای نه چندان پر زرق و برق دهلینو دوخته بود. همه میدانستند که چکشهای نارندرا مودی بر میز ریاست اجلاس نمادی بیش نیست و توافقهای اساسی همه از پیش صورت پذیرفته است. اما جهان بیتاب از اعلام توافقی بود که هندوستان را از یک کریدور به امارات و عربستان و از آنجا به دریای مدیترانه و اروپا متصل میکرد. کریدوری که از آن پس در ادبیات ژئوپلیتیک به کریدور عرب- مد شهرت یافت. معلوم بوده و هست که این کریدور به این سادگیها به سرانجامی نخواهد رسید. اما نکته این بود که رجب طیب اردوغان با صدای بلند مخالفتش را با این کریدور اعلام کرد و بیان داشت ترکیه باید از این معامله سهمی داشته باشد. امارات متحده عربی از سوی رهبران گروه ۲۰ ماموریت یافت تا رضایت خاطر این صدای بلند و پرغوغای آناتولی را کسب کند. نتیجه این سر و صدا و آن لابیهای پشت پرده با امارات و قطر در سفر روز دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ اردوغان به عراق نمایان شد. وقتی اردوغان در فرودگاه بغداد با استقبال محمد شیاع السودانی بر فرش قرمز گام نهاد تا از یگان استقبال سان ببیند، وزیران راه و حمل و نقل امارات و قطر هم در هتلهای بغداد جا خوش کرده بودند. همه چیز مهیا بود تا رجب طیب اردوغان و شیاع السودانی در پشت میزهای سالن بزرگ تشریفات کاخ نخستوزیری بایستند و وزیران راه ترکیه، عراق، امارات و قطر امضاهایشان را پای یادداشت تفاهمی برای ایجاد کریدوری جدید بگذارند که چهره ژئوپلیتیک منطقه را تغییر میدهد.
کریدوری که از این پس کریدور عراق-ترکیه-اروپا نام دارد که ما بحق آن را در این نوشتار کریدور عراق- اردوغان-اروپا نام نهادیم، چراکه برپایی این کریدور بیش و پیش از هر چیز قاچ بزرگی از کیک تجارت و اقتصاد آینده اقیانوس هند-اروپا را نصیب ترکیه میکند و نقش رجب طیب اردوغان را در به دست آوردن این قاچ بزرگ ژئوپلیتیکی برای ترکیه روشن میدارد. با برپایی این کریدور که ظاهرا علاوه بر ارتباط با هند، تجارت و البته رضایت چین را نیز به همراه دارد، عراق و بندر فاو در جهان برجسته میشوند. فاو شهر بندری کوچکی در دهانه اروندرود است که برای رزمجویان آن سالها خاطرات عمیقی را به همراه دارد. مگر میشود فاو را بگویی و از آن همه درگذری؟!
آن فاو بیقرار با آن مسجد با نمازگزارهای مخلص بیشمار حالا تبدیل به یک بندر بزرگ میشود. بندری فخر جبل علی در امارات. اگر بندر جبل علی امارات با ۶۷ اسکله کانتینری لقب بزرگترین بندر خاورمیانه را به خود داده، حالا قرار است تا سال ۲۰۲۵ در برابر بندر ۹۰ اسکلهای کانتینری فاو کلاه از سر بردارد. میگویند با راهاندازی فاز نخست این کریدور در ۲۰۲۸ که ترکیبی از بزرگراهها، راهآهن، انتقال خطوط نفت و گاز و خطوط ارتباطات است، زمان رسیدن بارها به اروپا از ۴۵ روز دماغه امیدنیک و ۳۵ روز دریای سرخ، به ۲۵ روز کاهش مییابد. یعنی کالاهای ساخت چین و هند ده روز زودتر به دست مشتریان سیریناپذیر اروپایی میرسد. اما این تمام مطلب نیست. آنگونه که میدل ایستای میگوید؛ عراق چشم دارد در قالب این قرارداد، ۱۷ میلیارد دلار سرمایه جذب کند، ۱۲۰۰ کیلومتر راهآهن خود را از فاو به ترکیه و از آن طریق به اروپا برساند، قطارهایی با ۳۰۰ کیلومتر سرعت در ساعت در ریل بگذارد، سالانه ۴ میلیارد دلار درآمد کسب کند و برای ۱۰۰ هزار نفر از جوانان عراقی کار و شغل بسازد. اینها همه خوب است، اما یک نقص عمده و یک عیب بزرگ دارد. نقص عمده داستان پیش گفته این است که از دو مبدا اصلی تجارت امروز و آینده کریدورهایی که قرار است از خلیج فارس بگذرد، یعنی چین و هند کسی در بغداد نبود تا در کنار وزیران راه چهار کشور عراق، ترکیه، امارات و قطر، به عنوان تضمینکننده اصلی دادن کالا و کانتینر پای قرارداد را امضا کند. و، اما عیب بزرگ و بسیار بزرگش این است که هیج سهمی برای نقش ژئوپلیتیک ایران در منطقه قائل نشده است. مگر میشود ابرکشتیهای کانتینری با میلیونها تن کالا از جلوی چشمان بندر چابهار و آن پهنه بیکران دشت مکران بگذرند، برای لنجهای ماهیگیری کنارک دست تکان دهند و در شمالیترین نقطه خلیج فارس، در بندر فاو پهلو بگیرند؟! آقای رجب طیب اردوغان لابد فکری کردهاند که چنین چیزی تحقق یافتنی نیست. پس تا دیر نشده، چهار کشور ترکیه، عراق، امارات و قطر خوب است به تهران بیایند؛ وزیرانی از چین و هند هم در پایتخت ایران حضور یابند و بر نقش تاریخی ایران و بندر مکران و چابهار انگشت تایید بگذارند.